سایز متن /
(بررسی تولد علی علیه السلام) در داخل کعبه از نگاه اهل سنت)
بسم الله الرحمن الرحیم
تاريخ عرب پيش از بعثت و هجرت پيامبر صلی الله علیه واله، بر اساس سالى بود كه سپاه ابرهه براى تخريب كعبه با پيلان فراوان از يمن به سوى مكه حركت كرده و نرسيده به شهر مكه به وسيله پرندگانى به نام «ابابيل» از پاى در آمده بود، آن سال را «عام الفيل» ناميده و مبدأ تاريخ خود قرار دادند، پيامبر صلی الله علیه واله در همان سال ديده به جهان گشود و على علیه السلام) در روز سيزدهم ماه رجب سال سى عام الفيل در مكه در داخل كعبه به دنيا آمد. (بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۵، ح ۳).
سبط بن جوزى نوشته است: روايت شد كه فاطمه [دختر اسد و مادر على علیه السلام)] خانه خدا را طواف مىكرد، در حالى كه على علیه السلام) را باردار بود، درد زايمان گرفت، درب كعبه براى او گشوده شد، او داخل كعبه شد و على [علیه السلام) ] را در آن به دنيا آورد.( ابن جوزی، تذكرة الخواص، ص ۱۰).
حاکم نیشابوری گفت: در اخبار متواتر آمده است: فاطمه بنت اسد، امیر المؤمنین علی بن ابی طالب را در داخل کعبه به دنیا آورد. (المستدرک علی الصحیحین۳: ۵۵۰، ذیل حدیث۶۰۴۴/۱۶۴۲).
عبد المنعم هاشمى، شبلنجی، موصلی، صنعانی، ابن طلحه، ایجی، زرندی، ابن صباغ، جوینی، صفوری در دو کتابش نیز تولد علی علیه السلام) را در در داخل كعبه ذکر کردهاند.( عصر الصحابه، ص ۱۱۳؛ شبلنجی، . نور الأبصار، ص ۱۵۶؛ مناقب آل محمّد (ص) (النعيم المقيم)، ص ۵۵؛ الروضة الندیة:۳۶؛ مطالب السؤول، ص ۴۳؛ فضائل الثقلین من توضیح الدلائل:۱۴۹؛ مناهج الوصول:۵۶؛ الفصول المهمه (دار الحدیث)۱: ۱۱۳؛ فرائد السمطین۱: ۴۲۵ونظم درر السمطین۸۰؛ نزهة المجالس۲: ۲۰۳ و مختصر المحاسن: ۱۵۶).
گنجى شافعى با سندى از جابر بن عبد اللّه نقل كرد كه گفت: من از پيامبر صلی الله علیه واله در باره ميلاد على بن ابىطالب[علیه السلام)] پرسيدم، او فرمود: در باره بهترين مولودى پرسيدهاى كه به مانند مسيح زاده شد، خداعلى را از نور من و مرا از نور او آفريد و ما هر دو تن از يك نوريم؛ سپس خدا ما دو تن را از صلب آدم علیه السلام) به صلبهاى پاك به رحمهاى پاك منتقل كرد و من از هيچ صلبى منتقل نشدم جز اينكه على با من منتقل شد، همچنان اينگونه بوديم تا اينكه خدا مرا به بهترين رحم كه آمنه است منتقل كرد و على را در بهترين رحم كه فاطمه بنت اسد است قرار داد. در زمان ما مردى زاهد و عابد بود به نام مبرم بن دعيب بن شقبان، مدّت دويست و هفتاد سال خدا را عبادت كرد و از خدا درخواستى نكرد، خدا ابوطالب را به سوى او فرستاد، آنگاه كه مبرم او را ديد، براى او از جاى خود بر خاست و بر سر او بوسه زد و او را در كنار خود نشاند؛ سپس به او گفت: تو كيستى؟ گفت: من مردى از تهامه هستم، مبرم گفت: از كدام تهامه؟ ابوطالب گفت: از بنى هاشم، عابد ايستاد و براى بار دوم بر سر او بوسه زد؛ سپس گفت: خدای علىّ اعلا به من الهام كرد. ابوطالب گفت: آن چيست؟ گفت: «فرزندى از پشت تو بيرون مىآيد كه ولىّ خدا است».
در آن شب كه على زاده شد زمين نورانى شد، ابوطالب [از خانه] بيرون آمد و مىگفت: اى مردم ولىّ خدا در كعبه زاده شد.( گنجى، كفاية الطالب، الباب السابع، ص ۴۰۵ – ۴۰۶).
ابن مغازلى با سندى از على بن حسين [علیه السلام)] روايت كرد كه او گفت: در حالى كه به زيارت جدّمان علیه السلام) مشغول بوديم، من و پدرم نشسته بوديم و زنان بسيارى در آنجا حضور داشتند، در آن هنگام من به يكى از آن زنان رو كردم و پرسيدم: «خدا تو را رحمت كند توكيستى؟»، گفت: «من زيده دختر قريبة بن عجلان از قبيله بنى ساعدهام». به او گفتم: «آيا حديثى به خاطر دارى براى ما نقل كنى؟»، گفت: «آرى به خدا سوگند، مادرم امّ عَمّاره دختر عبادة بن نضلة بن مالك بن عجلان ساعدى نقل كرده است كه او روزى در ميان زنانى از عرب بود، در آن هنگام ابوطالب غمناك و اندوهگين به آنان رو كرد، به او گفتم: اى ابوطالب تو را چه شد؟ گفت: «فاطمه دختر اسد را درد زايمان دشوار گرفته است»؛ سپس دست خود را بر صورت خود گذاشت، او در آن حال بود كه محمّد صلی الله علیه واله به سوى او آمد و به او گفت: «اى عمو تو را چه شده؟»، ابوطالب گفت: «فاطمه دختر اسد از درد زايمان مىنالد»، پيامبر صلی الله علیه واله دست او را گرفت، در حالى كه فاطمه همراه او بود، او را به كنار كعبه آورد و او را در كعبه نشاند؛ سپس [به فاطمه دختر اسد] گفت: «به نام خدا بنشين».
[مادرم امّ عماره] گفت: زمانى سپرى شد كه فاطمه كودكى شاد چهره، تميز و پاك به دنيا آورد كه به زيبايى او من نديده بودم، ابوطالب نام او را على گذاشت، پيامبر صلی الله علیه واله او را گرفت تا به منزل او [فاطمه بنت اسد] رسانيد.
على بن حسين علیه السلام) [با شنيدن اين خبر] گفت: «به خدا سوگند من هرگز چيزى نشنيدم جز اينكه اين حديث از آن بهتر بود.( ابن مغازلى، مناقب على بن ابى طالب (ع)، ص ۶ – ۸).
سيد بن طاووس پس از نقل اين خبر نوشته است: «مقصود امام على بن حسين (علیه السلام) از اين جمله اين است كه در باره ولادت على علیه السلام) از اين حديث بهتر نشنيده است».( الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف، ج ۱، ص ۲۷).
از فاطمه بنت اسد نقل شد: آنگاه که او را به دنیا آوردم او را در پارچهای پیچاندم، ابوطالب گفت: آن را نگشائید تا محمد صلی الله علیه واله بیاید و حق خود را بگیرد، محمد آمد و پارچه را گشود، کودکی زیبا را از آن بیرون آورد و در دستان خود گرفت و نام او را علی گذاشت و آب دهان خود را دهان او افکند و او را مرتب کرد، سپس زان خود را در دهان او گذاشت، علی آن را میمکید تا به خواب رفت. (زمخشري، خصائص العشرة: ۱۰۳). (احمد باقریان ساروی، کتاب زیور خلافت)